«و أما حق رعیتک بملک الیمین فأن تعلم أنه خلق ربک، و لحمک
و دمک و أنک تملکه(1) لا أنت صنعته دون الله، و لا خلقت له سمعا و لا بصرا، و لا أجریت له رزقا، و لکن الله کفاک ذلک بمن سخره لک، و أئتمنک علیه، استودعک ایاه لتحفظه فیه،و تسیر فیه بسیرته فتطعمه مما تأکل، و تلبسه مما تلبس، و لا تکلفه ما لا یطیق، فان کرهته خرجت الی الله منه، و استبدلت به، و لم تعذب خلق الله، و لا قوة الا بالله…»
«اما حق خدمتگزاران، که زیر دست تواند، آن است که بدانی او نیز آفریدهی پروردگار توست و آفریدگار او نیز همان خدایی است که گوشت و خون تو را آفریده است، اکنون تو صاحب اختیار او شدهای، این بدان معنا نیست که تو او را آفریدهای، نه تو به او گوش و چشم دادهای و نه روزی او به دست توست بلکه این خدای تعالی است که همه اینها را به کسی که تو را سرپرست او قرار داده و امانتدار ساخته، مرحمت نموده است و او را به تو سپرده است تا خدا را دربارهی او پاس بداری و با روش خداپسندانه با او رفتار کنی و از هر چه میخوری به او بخورانی و از آنچه میپوشی بر او بپوشانی و حق نداری بیش از حد توان او به او دستور دهی، و در صورتی که نمیخواهی با او بسازی، مسؤولیت خدایی که نسبت به او داری از خودت رفع کن و به جای او کس دیگری را به خدمت بگیر، تا بندهی خدا را اذیت نکرده باشی و هیچ نیرویی جز به خدا نیست.»
امام بزرگوار نسبت به خدمتگزار از نظر حقیقت و واقع بینی یک نظر همه جانبهای فرموده است زیرا که خدمتگار نیز مانند یک فرد آزاد آفریدهی خداست خداوند برای او گوش و چشم خلق کرده روزی او را مقدر ساخته همان طوری که فرد آزادی را آفریده است بنابراین سرپرست او حق ندارد که او را مجبور کند
و یا بر او بزرگی بفروشد و حق ندارد به او ظلم کند و یا بیش از حد توانش دستور دهد بلکه باید به نیکویی با وی رفتار کند؛ از آنچه خود میخورد به او بخوراند و از آنچه میپوشد بر او بپوشاند، و به او همانند یکی از اعضای خانوادهاش بنگرد و به این ترتیب اسلام مقام یک خدمتکار را پاس داشته و هر نوع کاستی و یا شکستگی را از او به دور نموده است.
1) در روایتی «و انک لم تملکه» آمده است.