«و أما حق سائسک بالملک فنحو من سائسک بالسلطان الا أن هذا یملک ما لا یملکه ذاک، تلزمک طاعته فی ما دق وجل منک الا أن تخرجک من وجوب حق الله، و یحول بینک و بین حقه، و حقوق الخلق، فاذا قضیته رجعت الی حقه، فتشاغلت به، و لا قوة الا بالله..»
«اما حق سرپرست نیز همانند حق رهبر حکومت است، با این تفاوت که
سرپرست اختیار بیشتری دارد از اینرو، اطاعت از او در هر مورد؛ کوچک و بزرگ بر تو لازم است مگر این که از حق واجب خدا، تو را بازدارد و مانع ادای حق الله و حقوق مردم شود، که در این صورت پس از ادای حقوق الهی و حق الناس به حق او میپردازی و سرگرم این وظیفه میشوی. هیچ توانی جز به خدا نیست.»
آنچه مسلم است، اگر ائمهی اهل بیت علیهمالسلام زمام امور این امت را پس از پیامبر – صلی الله علیه و آله – بطور مستقیم در دست میگرفتند هر آینه بر بردگی و رقیت خاتمه داده بودند و هیچ گونه اثری در دنیا از آن باقی نبود و در بحثهای قبلی گذشت که امام زین العابدین علیهالسلام بطور مداوم بردگانی را (میخرید) و آزاد میکرد، و هدفی جز پایان دادن به بردگی و نجات انسانها از قید عبودیت دیگران نداشت، همان گونه که ائمه علیهمالسلام با بردگان همچون فرزندان خویش با لطف و مهربانی و شفقت رفتار میکردند و هرگز اجازه نمیدادند که بردگان احساس بندگی و ذلت کنند.
به هر حال امام علیهالسلام، حق سرپرست و مالک را نسبت به برده، در این جا بیان داشته و اطاعت او را – جز در موردی که به معصیت خدا فراخواند که نباید اطاعت کرد – واجب و لازم دانسته است.