جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هرزه ‏گویی امویان‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پادشاهان اموی، سراسر زندگیشان خوشگذرانی، بیهودگی و فسق و فجور بود، شب زنده داریهای آنها پر از باده گساری و آواز و رقص بود و نخستین کسی که پی آوازه خوانی رفت و از میان بنی‏امیه آوازه خوانها را جمع کرد یزید بن معاویه بود که همه را از مدینه طلبید(1) و او به فسق و فجور تظاهر می‏کرد و علنی باده گساری می‏نمود.

از جمله خوشگذرانهای بنی امیه، ولید بن یزید است که ابن‏عایشه‏ی آوازه خوان را طلبید روزی او آواز خواند و چنان از آواز او به نشاط آمد که گفت: احسنت به خدا قسم ای فرمانروای من! سپس جامه‏اش را درآورد و روی او انداخت و خود برهنه ماند تا وقتی که جامه‏ی دیگری آوردند و هزار دینار به او بخشید و بر استری سوارش کرد و گفت: پدرم فدایت سوار استر شو و برگرد در حالی که از حرارت آوازت مرا چون دیگ جوشان وا گذاشتی.(1)

ولید، آوازخوانی به نام «عطرد» را طلبید و چون یک دهن آواز او را شنید، چنان تحت تأثیر قرار گرفت لباس گلدوزی شده‏ای را که در تن داشت پاره کرد و خودش را در حوضی از شراب انداخت، و همچنان داخل حوض بود تا این که از مستی او را بمانند مرده‏ای بدر آوردند و چون به هوش آمد به عطرد گفت: گویا تو را می‏دیدم که وارد مدینه شده‏ای و در مجالس آن جا نشست و برخاست می‏کنی و می‏گویی: امیرالمؤمنین مرا طلبید و من بر او وارد شدم و او پیشنهاد کرد آواز بخوانم، خواندم و او را به نشاط آوردم و او جامه‏اش را پاره کرد! در حالی که این کار را کرده بود. به خدا سوگند که اگر از آنچه اتفاق افتاد حرفی از دهانت بیرون بیاید گردنت را می‏زنم، سپس هزار دینار به او عطا کرد و او هزار دینار را گرفت و به مدینه بازگردید.(2)

از جمله موارد خوشگذرانی یزید بن عبدالملک این بود که روزی ابن عایشه را طلبید، همین که حضور یافت دستور داد آواز بخواند، او یک دهن خواند ولید در حال طرب خدا را انکار کرد و ملحد گشت و به ساقی خود گفت: ما را بحق آسمان چهارم شراب ده.(3)

این پادشاهان در همه جای جهان اسلام بخصوص در مدینه، فسق و فجور را شایع کردند و این کار را به منظور پایان دادن بر قداست مدینه و موقعیتی که در دلهای مسلمین داشت انجام می‏دادند.


1) الأغانی: 8 / 324.

2) الأغانی: 2 / 226.

3) مروج الذهب: 2 / 9.