جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قیام ابن‏زبیر

زمان مطالعه: 3 دقیقه

دل مردم حجاز آکنده از نارضایتی عمیق نسبت به امویان بود و دلیل این نارضایتی تجاوز بی‏شرمانه‏ی ایام حکومت یزید بر مدینة النبی – صلی الله علیه و آله – و بر کعبه‏ی معظمه که جایگاه عزت و افتخار مسلمین است، از این رو، وقتی که ابن‏زبیر از مردم خواست تا با او بیعت کنند اکثریت قاطع از این مردم پاسخ مثبت دادند و تمام حجاز و همچنین بخشی از مناطق اسلامی در اختیار او قرار گرفت و لیکن ابن‏زبیر برای این مقام خطیر شایستگی نداشت زیرا که او نسبت به مصالح امت و نجات آنها از ظلم و ستم امویان اهتمام نمی‏ورزید و تنها در پی قدرت و سلطنت بود و عبدالله بن عمر از باطن و هدف او مطلع بود؛ با این که همسرش اصرار به بیعت او را داشت، عبدالله به او گفت: ای زن مگر درختان خرمای معاویه را ندیدی که سپاهیان بسیاری به امید آنها می‏رفتند، ابن‏زبیر نیز هدفی جز آنها ندارد.(1)

براستی که او برای استیلای به سلطه به اظهار نیایش و عبادت و ملازمت بیت الله الحرام رو آورده بود، گاهی طواف می‏کرد و گاهی نماز می‏خواند، تمام اینها برای فریب دادن مردم ساده لوح بود، امام امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏فرمود: «دام دین می‏گسترد تا دنیا را به چنگ آورد.»(2) ابن‏زبیر سابقه‏ی تیره‏ای داشت، او بود که با وصی رسول خدا علیهاالسلام و باب مدینه‏ی علم پیامبر و کسی که نسبت به او به منزله‏ی هارون نسبت به موسی بود، امام امیرالمؤمنین علیه‏السلام جنگیده بود و او کسی بود که پدرش زبیر را به جنگ آن حضرت وادار کرد و بدان وسیله میدان را برای امویان باز کرد تا در برابر حکومت شرعی امام علیه‏السلام مسلحانه بشورند و سرانجام زمام حکومت را در دست بگیرند.

توده‏های مردم از او نفرت داشتند و از حکومت او راضی نبودند، و دلیل این مطلب بخالت او بود تا آن که جا که گفته‏اند: موقعی که او مال خدا را به مستمندان می‏داد گویی میراث پدرش را می‏دهد.(3) فخری می‏گوید: او بسیار تنگ نظر بود و از این رو کار وی به سامان نرسید.(4) ابوحره از بخل او به عنوان یک عیب نکوهش کرده، می‏گوید:

ان الموالی امست و هی عاتبة++

علی الخلیفة تشکو الجوع و الحربا

ما ذا علینا و ما ذا کان یرزؤنا++

ای الملوک علی ما حولنا غلبا(5)

همانا اطرافیان و غلامان خلیفه در حالی که بر خلیفه خشمگین‏اند، از گرسنگی و شدت خشم شکایت دارند که چه چیز بر ضد ما و چه چیز باعث گرفتاری ماست و به ما چه مربوط که کدام یک از پادشاهان به محیط ما تسلط خواهد یافت؟

ابن‏زبیر خواست خود را بر مردم برتری دهد، این بود که می‏گفت: شکمم یک وجب است و شاید که از مال دنیا گشاده شود؟ و من به خانه‏ی خدا پناهنده‏ام و از پروردگار پناهندگی می‏طلبم.(6) و همین کلمه، مسخره کردن همه‏ی طبقات مردم را بر ضد او بر انگیخت و همگی فهمیدند که او گرگی است که از غارت اموال مسلمین پرهیزی ندارد و او اموال خدا را می‏خورد همچون شتری که گیاه بهاری را می‏خورد، و ضحاک بن فیروز سخن او را به مسخره گرفته، می‏گوید:

تو می‏گفتی که بزودی مشتی تو را کفایت خواهد کرد و شکم تو یک وجب و کمتر از یک وجب است.

در حالی که تو هر وقت به چیزی رسیدی، آن را بلعیدی چنان که آتش فروزان چوب سدر را، زیرا اگر تو به کسی پاداش می‏دادی و یا مقرون به نعمت و

احسانی بودی هر آینه به دوست مهربانت عمرو احسان می‏کردی.(5)

تحلیل گران امور سیاسی، علت سقوط حکومت ابن‏زبیر را به تنگ نظری و بیچارگی ذاتی او نسبت می‏دهند و می‏گویند اگر حکومت به دست او بود فقر و بیچارگی در بین مردم شیوع پیدا می‏کرد.


1) حیاة الامام الحسین: 2 / 310.

2) شرح نهج‏البلاغه: 7 / 24.

3) یعقوبی: 3 / 9.

4) الفخری: ص 105.

5) حیاة الامام الباقر: 2 / 180.

6) الأغانی: 1 / 22.