امام علیهالسلام از ویژگیهای مهمی برخوردار بود، مردم از علم، فقه و عبادت آن حضرت با اعجاب سخن میگفتند و در انجمنها از صبر و استقامت و سایر ملکات او با شگفتی گفتگو میشد، امام علیهالسلام در دلها و عواطف مردم جا گرفته بود؛ خوشبخت کسی بود که او را دیده باشد و کسی که به حضور او شرفیاب شده و سخن او را شنیده باشد. و این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را میرنجاند و از همه کس بیشتر ولید بن عبدالملک کینهی او را در دل داشت، زهری نقل کرده، میگوید: ولید میگفت: «من تا وقتی که علی بن حسین در دار دنیا وجود دارد راحت نیستم،»(1) این ناپاک پلید موقعی که زمام سلطنت و پادشاهی به دستش افتاد، تصمیم گرفت تا امام علیهالسلام را مسموم کند، این بود که زهر کشندهای را برای کارگزارش به مدینه فرستاد و به او دستور داد تا آن را به امام علیهالسلام بخوراند،(2) و آن نانجیب نیز دستور او را عملی کرد، زهر در بدن امام کارگر افتاد و همچنان سختترین درد و رنجها را میکشید و چند روزی در بستر بیماری افتاد و شکایتش را به خدا میکرد و برای خود از خداوند مغفرت و رضوان میطلبید و مردم دسته دسته به عیادت آن حضرت میآمدند در حالی که او حمد و سپاس خدا را میگفت و بهترین ثنای الهی را به خاطر آن که شهادت را به دست بدترین خلق، نصیب او کرده است بر زبان میراند.
1) حیاة الامام الباقر: 1 / 51.
2) الاتحاف بحب الاشراف: ص 52، الصواعق المحرقة: ص 53.