مختار نهضت بزرگ خود را به هدف ایجاد عدالت اجتماعی در بین مردم و گرفتن انتقام خون سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام بر پا کرد و مختار اساس قیام خود را خونخواهی امام حسین قرار داد و آن را شعار نهضت خود ساخت و در خیابانها و کوچههای کوفه قوم خود را با این فریاد «یا لثارات الحسین…» ندا داد و این فریاد مؤثر در آسمان کوفه طنین انداخت و چون صاعقهای بر سر خیانتکاران و مجرمین فرود آمد؛ بر سر آن کسانی که مرتکب زشتترین جنایاتی شدند که تاریخ انسانی ثبت کرده است.
نیروهای خیرخواه و محروم او را اجابت کردند و به نهضت او پیوستند، و اینک به قصیدهی بلند عبدالله بن همام سلولی شاعر این نهضت گوش فرامیدهیم تا در شعر خود، راجع به اجتماع مردم به اطراف مختار و شور و هیجان و از شتافتنشان به جانب وی با ما سخن بگوید:
و فی لیلة المختار ما یذهل الفتی++
و یلهیه عن رود الشباب شموع
دعا: «یا لثارات الحسین،» فاقبلت++
کتائب من همدان بعد هزیع
و من مذحج جاء الرئیس ابن مالک++
یقود جموعا عبیت بجموع
و من أسد وافی یزید لنصره++
بکل فتی حامی الذمار منیع
و جاء نعیم خیر شیبان کلها++
بأمر لدی الهیجا أحد جمیع
و ما ابنشمیط اذ یخرض قومه++
هناک بمخذول و لا بمضیع
و لا قیس نهد لا و لا ابن هوازن++
و کل أخو اخباته و خشوع(1)
– و در آن شب مختار، یعنی آن جوان مرد، سراسیمه بود و شمعها والهی آن جوان بودند.
به شعار (یا لثارات الحسین) دعوت کرد و گردانهایی از همدان و بعد هزیع پذیرفتند.
و از قبیلهی مذحج رئیس ایشان، ابنمالک آمد در حالی که جمعیتهایی را رهبری و بسیج کرده بود.
و از قبیلهی اسد، یزید، با هر جوانمرد طرفدار شرف و بلند همت برای کمک او آمدند.
و از قبیلهی نعیم بهترین جوانان همگی آنهایی که در معرکهی جنگ از همه استوارترند آمدند.
و ابنشمیط نیز که قوم خود را برای خواری و تباهی نمیخواست مرتب کند.
و نه قبیلهی قیس و نه قبیلهی هوازن، همگی قیام کردند و هر برادر مسلمانی پشت سر مختار ایستاد و تسلیم فرمان او شد.
ابنهمام از شعاری سخن میگوید که مختار در جنبش انقلابی خود آن را فریاد میکرد یعنی شعار (یا لثارات الحسین) و تأثیر زیادی که این شعار در نفوس شیعه داشته و آنان به مختار پاسخ مثبت دادند، و نیز از قبایلی سخن گفته است که در این انقلاب شرکت کردند و با تعظیم و تجلیل نام رهبرانی را یاد کرده است که در این انقلاب سهم مثبت و فعالی را عهدهدار بودند.
به هر حال نهضت به پیروزی درخشانی نایل آمد و پایهها و ارگانش استوار شد، و مختار ادارهی امور کشور را بر عهده گرفت و از اعضای نهضت خویش و سران حزبش حکومت را تشکیل داد.
1) تارخی طبری: 2 / 2 / 637.